دانلود آهنگ حرف – ساسان سل و امیر رام
دانلود آهنگ حرف با صدای ساسان سل و امیر رام
download new music: harf – sasan sol ft amir rum
متن ترانه آهنگ حرف ساسان سل:
این موقع شب شهر خالیه بر عکس من
افتادم یاد سرمایی که منو کبود کرد
یاد حرفایی که مثل برفاییه که
گیر کنی توش، باز تابستون میخوایش
نمیدونم به یاد داری
از اون بحثای روتین؛ من منم تو توییا
الکی میکردم مسخرت
میگفتی این اخلاقای لعنتیت رو مغزمن
حسادت مفت الکی شک کردن
درو میکوبیدی بهم
میگفتم اعصاب میدونی چیه، نه
میریختیش به هم
اس ام اس میدادی: قهرم من
اصلا الان که فکر میکنم میبینم
این چیزای کوچیک چقدر مسخرن
مثلا یادته اون روز گیر دادم بهت که فلانی کیه
تو هم یهو شرو کردی که تو مغزت مریضه و
چه میدونم باز چته و دیوونه ای و فلان و بهمان
منم یه بهمن روشن کردم و گفتم
به من میگی مریض
همچین صدامو بم کردم
طوفانی به پا کردم
ببخش جدن این حقت نبود
اون روز اعصابم خورد بود
امیدوار بودم خودت بفهمی
تقصیر تو هم بود دیگه بلد نبودی چیو کجا بگی
آخه این حرفا اون موقع، موقعش بود
واقعیت همینه که خاطرات
همیشه باته یاد یادگاریات
نه میشه کند و نه میشه چسبید و
همیشه هستی یه تصویر خام
واقعیت همینه که خاطرات
همیشه باته یاد یادگاریات
نه میشه کند و نه میشه چسبید و
همیشه هستی… یه تصویر خام
میگفتی تو واسه بقیه خوبی
میگفتم بابا هر گل یه خار داره
تو هم یه روز جز بقیه بودی
املای نانوشته غلط نداره
یه بار بت گفتم چقدر غر میزنی
باحال جواب دادی، گفتی
ببین آسمونم ناراحته اشکاش نریخته غر میزنه
بریزه آروم میشه؛
تو نمیذاری آروم شم با فاصله انداختن
راس میگفتی
ولی منم برای اینکه کم نیارم گفتم
برو بابا آسمون معلوم نیست
انقدر ساختمون ساختن
بعدم یه خنده تلخ زدم، شوخیو بفهمی و بفهمی فهمیدم
اصن من کلن آدم تلخیم
خودم همه چیزای دورم
حتی تو هم تلخ بودی انقدر عطر میزدی
خوب قهوه هم تلخه؛ ولی خیلیا معتادشن
حالا تو جامعه آماریت کمتر بود
ولی میدونی همش شده بود دعوا و این داستانا
بیشترشم حق با تو بود
به جز چندتاشون که واست مهم نبود مثکه
قصه میگفتی، میدونستی دوست دارم
فیلمم میکردی بگی تو هم بلدی
بابا من فیلمت نمیکردم
حالا درسته بعد از هر بار فیلم دیدن تو سینما
غر میزدم که چرا من نمیتونم فیلم بسازمو فلان
ولی دلیل نمیشه که
واقعیت همینه که خاطرات
.:. سانگ تو موزیک .:.
همیشه باته یاد یادگاریات
نه میشه کند و نه میشه چسبید و
همیشه هستی یه تصویر خام
واقعیت همینه که خاطرات
همیشه باته یاد یادگاریات
نه میشه کند و نه میشه چسبید و
همیشه هستی یه تصویر خام
ای پادشه خوبان؛ داد از غم تنهایی
یادته کاسته میگفت تو راه ظهیر الدوله اون روزای آخر
نه تنهایی و این غم به من میومد
نه تو بودی پادشاه خوبا!
ولی نمیدونم چرا منو انداخت یاد خودمون، یاد اون روزا
نمیدونم
شاید مغزمون بزرگ شد و قلبمونو کوچیک کرد
شاید این زندگی سگی جا این که دستامونو بده به هم
دستامونو تو جیب کرد
نمیدونم
ولی میدونم هر چی ازت دور شه میشه کوچیکتر
یه جا خونده بودم آدما مثل عکسن
بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین
تو هم الان حتمن چون کوچیک شدی
بزرگه خوبیتو حس میشه دوریت
وگرنه مرض نداشتیم که کندیم
احتمالن برای خودت دلم تنگ نیست
برای دوست داشتنت دلم تنگ شده
برای اون وقته که قلبه به لرزه میفتاد با لرزش گوشی
برای اون روز اولی که دیدمت و
اون روزای بدیش که قبله گم کردم
برای این ریزیادگاریای مغزی مزخرف
عشق آدمو میکنه تربیتش
یه چیزایی میاره تو زندگیت
که واسه همه سخته فهمیدنش
تجربه چیزاییو بهت میده که درکش نمیکنی
حالا هم دیگه ول کن این حرفارو
این شهر پوچ و این بالکن و
این رفیق سفیدم که پا حرفام سوخت
خستن… هم من عوض شدم، هم تو
رسمش اینه… این میره اون میاد
آرزو میشه خاطره
مطمئنم یه جا اسمم بیاد تو هم یاد همه اینا میفتی
شاید دلت تنگ نشه ولی حتمن بهش فکر میکنی
میدونی
جفتمون میدونیم اشتباه بوده و هست و
هیچ کدوممونم نیستیم اهل ریسک
میدونیم تمومه
واسه همینه که میگن
هرکی تو زندگیش
یکی هست که نیست
تاریخ انتشار: 25 فروردین 1393